نور هدایت

مشاوره به دانشجویان رشته الهیات علوم قرآن و حدیث

نور هدایت

مشاوره به دانشجویان رشته الهیات علوم قرآن و حدیث

نور هدایت

سلام علیکم
این وبلاگ با هدف اعتلای دانش علوم قرآن و حدیث ایجاد شده است. انشاء الله که بتوانیم در این مقصود موفق شویم. اگر دوستان عزیز سوالی داشته باشند، یا مطلبی که برای دیگران مفید باشد، از ایشان انتظار میرود که در این راه ما را یاری نمایند.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
دوشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۳:۳۳ ب.ظ

جمع و تالیف قرآن

جمع و تالیف قرآن
جمع آوری قرآن در 3 مرحله انجام شده است: 1. مرحله نظم و چینش آیه ها در کنار هم که شکل سوره ها را پدید آورد. این کار در زمان خود پیامبر صلی الله علیه و آله و به دستور حضرت بوده است. جای هر آیه و اسم هر سوره را خود حضرت مشخص کردند. روایاتی که از پیامبر صلی الله علیه و آله در خصوص ثواب ختم قرآن، وارد شده؛ دلیل بر این است که ابتدا و انتهای قرآن، کاملا مشخص بوده است. در غیر این صورت سفارش ختم قرآن، بی معنا خواهد بود. 2. جمع کردن مصحف ها و صفحات جدا جدا و یکی کردن آن ها و در جلد قرار دادن آن که در زمان ابوبکر انجام شد. 3. جمع آوری تمام قرآن هایی که توسط کاتبان وحی نوشته شده بود و یکی کردن آن ها برای جلوگیری از اختلاف قرائات که در زمان عثمان انجام شد.[1] توضیح این که: پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جمع آوری قرآن به صورت رسمی به دستور خلیفه اول و به همّت «زید بن ثابت» صورت گرفت. پیش از آن حضرت علی علیه السلام نیز که از همه به قرآن آشناتر بود مصحفی را تدوین نمود. با گسترش فتوحات اسلامی در دهه دوم و سوم هجری و گرایش روز افزون به اسلام و علاقه زیاد به کتابت قرآن، سبب شد تا آن ها که سواد کتابت و نگارش داشتند؛ به اندازۀ توان و امکانات خویش، به کتابت قرآن همّت نموده و از مصحف های معروف و موجود در هر منطقه، استنساخ نمایند. در منابع تاریخی مواردی متعدد از وقوع اختلاف میان مسلمانان در قرائت قرآن گزارش شده و گفته اند که این اختلافات، سبب گردید تا برای حل آن، بعضی به چاره جوئی بپردازند.[2] پیشنهاد یکی کردن قراءات مصاحف از سوی حذیفة بن یمان، بود. عثمان نیز بر ضرورت چنین اقدامی واقف گشته، از این رو صحابه را به مشورت فرا خواند و آن ها همگی بر ضرورت چنین کاری، با همه دشواری های آن نظر مثبت دادند. عثمان کمیته ای مرکب از 4 نفر تشکیل داد که عبارت بودند از: زید بن ثابت، عبدالله بین زبیر، سعید بن عاص و عبدالرحمن بن حارث و بعداً مجموع آن ها به 12 نفر رسید و به آنان دستور داد که چون قرآن به زبان قریش نازل شده است؛ آن را به زبان قریش بنویسند. گروه یکی کردن قرآن ها، در سال 25 هجری تشکیل گردید و نخستین اقدام که از سوی گروه به دستور عثمان انجام گرفت؛ جمع آوری تمام نوشته های قرآنی از اطراف و اکناف کشور پهناور اسلامی آن روز بود. در این مرحله، قرآن های دیگر پس از جمع آوری و ارسال به مدینه، به دستور خلیفه سوم سوزانده و یا در آب جوش انداخته می شدند و به همین جهت عثمان را حراق المصاحف، نامیده اند. آخرین مرحله، ارسال مصاحف استنساخ شده به مناطق و مراکز مهم بود. با ارسال این مصاحف با هر کدام یک قاری نیز از سوی خلیفه اعزام می گشت؛ تا قرآن را بر مردم قرائت کند. [3] مورخان در شمار مصحف هایی که تهیه شده و به اطراف و اکناف بلاد اسلامی فرستاده شده است؛ اختلاف دارند. ابن ابی داود، آن ها را شش جلد برشمرده که به مراکز اسلامی مکه، کوفه، بصره، شام، بحرین و یمن فرستاده شد و یک جلد نیز در مدینه نگه داشتند که آن را "اُم" و یا "امام" می نامیدند، یعقوبی در تاریخ خود دو جلد دیگر به این تعداد اضافه کرده که به مصر و الجزیره فرستاده شده است. مصحف هایی که به مناطق مختلف فرستاده شده بود؛ در مرکز منطقه حفظ شده و از روی آن نسخه های دیگری نوشته می شد تا در دسترس مردم قرار گیرد.[4] حال بعد از بیان این مقدمه به جواب سؤال می پردازیم: ترتیب مصحف عثمانی، همان ترتیبی بود که در مصحف کنونی وجود دارد و نیز با ترتیبی که در مصحف های صحابه، در آن وقت به کار برده شده بود؛ به خصوص با مصحف اُبی بن کعب تطبیق می کرد. و به مقتضای خطی که در آن وقت بین مردم عرب رایج بود؛ از هرگونه نقطه و علامت گذاری خالی بودند.[5] اجماع شیعه بر این عقیده است که آنچه امروز در دست ما است؛ همان قرآن کامل و تمام بوده و مصحف عثمانی هم، همان قرآنی است که هم اکنون در دست ما است و عاری از هرگونه تحریف است. گرچه قرآنی را که حضرت علی علیه السلام جمع نموده بود؛ به ترتیب نزول سوره ها و بیان شأن نزول بوده است. ولی چون همین قرآن فعلی را ائمه علیهم السلام تأیید کرده اند؛ نیازی نیست که ما بخواهیم دوباره آن را به ترتیب نزول چاپ کنیم. گرچه بدعت هم نباشد. زیرا بدعت عبارت است از وارد کردن چیزی در دین که در دین وجود ندارد و این کار حرام است. امامان شیعه هم به این مطلب اشاره دارند. مردی در حضور امام صادق علیه السلام، حرفی از قرآن بر خلاف آنچه مردم قرائت می کردند؛ قرائت کرد. امام علیه السلام به او فرمود: «دیگر این کلمه را به این نحو قرائت مکن و همان طور که همگان قرائت می کنند؛ تو نیز قرائت کن».[6] حضرت علی علیه السلام رأی موافق خود را با برنامه توحید مصاحف به طور اجمالی اظهار کرد. ابن ابی داود از سوید بن غفله روایت کرده که حضرت علی علیه السلام فرمود: «سوگند به خدا که عثمان درباره مصاحف هیچ عملی را انجام نداد؛ مگر این که با مشورت ما بود». [7] و یا در روایت دیگر فرمود: «اگر امر مصحف ها به من نیز سپرده می شد؛ من همان می کردم که عثمان کرد». [8] نتیجه این که: طبق تاریخ، جمع آوری قرآن و جای آیات قرآن را خود پیامبر مشخص نمودند. نه سلیقه اصحاب یعنی هر آیه ای که نازل می شد؛ خود حضرت می فرمودند؛ کجا قرار گیرد و قرآنی که فعلا در دست ما است؛ همان قرآنی است که در زمان عثمان جمع آوری شد و چون یک گروه و کمیته از قاریان و حافظان قرآن در این کار همکاری داشتند و از طرفی مورد تأیید امامان ما هم قرار گرفته است؛ نمی توان گفت به سلیقه خود عثمان بوده تا توانسته باشد؛ آیات را جا به جا کند.[9] اما این که آیه عصمت اهل بیت علیهم السلام، در لابلای بحث از زنان پیامبر آمده است؛ این نشان اعجاز قرآن می باشد. خداوند متعال قصه های قرآن و بعضی از مطالب را به صورت پراکنده و قطعه قطعه می آورد؛ تا از دسترس تحریف در امان باشد. مثلا قصه حضرت آدم در چند جای قرآن آمده است. اگر آیه عصمت اهل بیت، به صورت مستقل و صریح می آمد؛ دشمنان اهل بیت آن را حذف می کردند. خداوند آن را در جایی قرار می دهد که اولا حق را بیان می کند. ثانیا با وجود ضمائر مذکر، ارتباط آیه با آیات قبل قطع می شود و راه برای جویندگان حق و حقیقت باز می ماند. ثالثا یک باریکه ای برای کسانی که با اهل بیت مشکل دارند؛ باقی می گذارد تا بر اساس میل خودشان آن را تفسیر کنند و آیه را حذف نکنند. و رابعا افراد مورد امتحان قرار بگیرند. آیه لیلة المبیت (بقره، 207) و آیه ولایت (مائده، 55) هم همینطور است. در شأن نزول آیه ولایت، آمده است که حضرت علی علیه السلام در نماز به سائل انگشتر دادند. ولی خداوند ضمائر آن را به صورت جمع، جهت احترام و تشرف حضرت علی علیه السلام، آورده است. ضمن این که راه را برای مغرضان باز گذاشته تا بگویند حضرت علی که یک فرد است نه جمع. حال که ضمیر جمع است؛ پس ایشان مراد نیست! نام های دیگر سوره های قرآن|Qur'an Chapters Other Names نام های دیگر سوره های قرآن هریک ازسوره‌های قرآن نام خاصی دارد که به آن اسم شناخته می‌شوند - اما بعضی از این سوره‌ها نام‌های دیگری هم دارند به آن‌ها اشاره می‌شود: نام سوره‌ها نام‌های دیگر سوره‌ها 1 - العلق اقراء 2 - القلم ن(نون) 3 - الحمد الفاتحه، السبع المثانی، ام القرآن، فاتحه الکتاب، الشفاء، ام الکتاب، الشافیه، الوافیه، الکافیه، الاساس، الصلاه، الکنز 4 - لهب ابی لهب، المسد، تبت 5 - التکویر کوّرت 6 - الانشراح الم نشرح، شرح 7 - الماعون ارأیت، الدین 8 - الکافرون جحد، العباده، المقشقشه 9 - الفیل الم ترک کیف 10 - الاخلاص التوحید، الصمد، نسبه الرب، قل هو الله احد 11 - عبس السفره، اعمی 12 - القدر انا انزلناه 13 - الشمس الناقه، صالح 14 - قریش ایلاف 15 - الهمزه لمزه 16 - المرسلات العرف 17 - ق الباسقات 18 - القمر اقتربت الساعه 19 - الاعراف المص 20 - الفاطر الملائکه 21 - اسراء بنی اسرائیل، سبحان 22 - یوسف احسن القصص 23 - الزمر الغرف 24 - المؤمن الغافر، الطَوْل 25 - فصلت حم السجده، المصابیح 26 - الشوری حمعسق 27 - الجاثید الشریعه، الدهر 28 - النحل النعم 29 -السجده المضاجع، سجده لقمان،‌ جزر، الم، تنزیل 30 - الملک المنحیه، الواقعیه، تبارک،‌ المانعه 31 - المعارج سأل سائل، واقع 32 - النباء عم، التساؤل، المعصرات 33 - الانفطار انفطرت 34 - المطففین التطفیف 35 - البقره فطاط القرآن، سنام القرآن 36 - الممتحنه الامتحان، الموده 37 - الزلزال الزلزله 38 - محمد(ص) القتال 39 - الدهر الانسان، هل اتی، الابرار 40 - الطلاق النساء القصری، النساء الصغری 41 - البینه البریه، لم یکن،‌ القیامه، اهل الکتاب 42 - المجادله الظهار 43 - التحریم یا ایها النبی، المتحرم، لِمَ تحرم 44 - الصف الحواریین، عیسی 45 - المائده العقور، المنقذه 46 - التوبه الفاضحه، المنقره، البحوث، برائه، الحاضره، المثیره 47 - النصر التودیع 48 - آل عمران دبابیج، الطیبه 49 - انفال بدر 50 - طه الکلیم، الحکیم 51 - شعراء الجامعه 52 - نمل سلیمان 53 - الکهف الحائله 54 - الحشر بنی النضیر 55 - یس قلب قرآن،‌ ریحانه القرآن 56 - غافر مؤمن، طَوْل 57 - بروج سوره پیامبران 58 - فجر سوره امام حسین علیه السلام عبادله اربعه چه کسانی هستند؟ به حافظان قرآن در زمان پیامبر «جُمّاع القرآن» یا «قراء القرآن» می گفتند که تعداد آنها بیش از 140 نفر ذکر شده است. البته در تعداد این افراد اختلاف نظر زیاد است و ممکن است بعضی از این افراد فقط حافظ سوره هایی از قرآن باشند. به هر حال اولین و بهترین حافظ قرآن شخص پیامبر صلی الله علیه و آله بودند که مسئولیت نظارت و بررسی حفظ دیگر مسلمین را نیز شخصا به عهده گرفته بودند، همچنین افراد زیر از حافظان کل قرآن بوده اند که در زمان حیات پیامبر تمام قرآن را حفظ بودند: علی علیه السلام، خلفای سه گانه، عبدالله ابن مسعود، طلحه، عبادله اربعه (عبدالله بن عمر، عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمرو بن عاص، و عبدالله بن زبیر)، حذیفه، سالم بن معقل، ابو هریره، عبدالله بن سائب، عبادة بن ثابت، معاذ بن جبل، مجمع بن جاریة، مسلمة بن مخلد، فضالة بن عبیده و همینطور از زنان ام سلمه، عایشه و حفصه. این افراد کسانی هستند که قرائت خود (حفظ خود) را به پیامبر عرضه کرده و از ایشان تائید گرفته بودند. قرائت قرآن و تلاوت آیات آن یکی از مهمترین مسائلی قرآن به شمار می رود بطوری که از همان ادوار نخستین عده ای پیوسته، به این کار همت گماشته و عهده دار قرائت و آموزش قرآن در جامعه اسلامی شدند. بزرگان صحابه چون عبدالله بن مسعود، ابی بی کعب، زید بن ثابت و ابوالدرداء در طبقه اول و عبدالله بن عباس و ابوالاسود دوئلی و علقمه بن قیس و ... در طبقه دوم تا طبقه هشتم که بزرگانی از این قبلی و جود داشتند. قراء زمان پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و اله وسلم) که مسقیما قراآت مختلف را از آن حضرت اخذ کرده بودند سعی می کردند معارف و اطلاعات خود را در اختیار دیگران قرار دهند و بعد از اصحاب، تابعین نیز از این گروه به شمار می آمدند که قرائت و تعلیم قرآن را در جامعه اسلامی ارائه می نمودند. پیوسته سلسله قراء ( قاریان بنام قرآن) و قرائت ها قرن به قرن ادامه داشت تا اینکه در اوایل قرن چهارم، ابوبکر بن مجاهد ( 245-324 ه) شیخ القراء بغداد قرائت ها را در هفت قرائت از هفت قاری بنام به رسمیت شناخت. که بعدها نیز سه قاری به آن اضافه شدند و قراء عشره و سپس قراء چهارده گانه پدید آمدند. هر کدام از این قرائت ها به وسیله دو راوی از قاری مورد نظر روایت می شود. (تاریخ قرآن آیت الله معرفت ص 140) در دوره تابعین نخستین کسی که با قرائت کتابی تدوین نمود ابان بن تغلب شاگر امام زین العابدین (علیه السلام) می باشد با عنوان کتاب اقرائات. ( پژوهشی در تاریخ قرآن دکتر حجتی ص 311) باری، گروهی از مسلمین پس از دوره و عصر صحابه و تابعین در فن قرائت و کارایی در آن از شهرت چشمگیری برخوردار بودند و حتی شغل اصلی آنان بحث و بررسی در مسئله قراآت بوده است. عوامل اختلافات قرائات: عوامل اختلافات در قرائت قرآن به دوران صحابه، پس از وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) باز می گردد. در آن زمان صحابه بر سر جمع و نظم و تالیف قرآن اختلاف پیدا کردند و همین امر سبب شد که گاه و بی گاه بر سر قرائت قرآن، میان قاریان دو گروه اختلافی پدید آید و هر گروه سعی می کرد قرائت خویش را بر دیگری ترجیح دهد. این اختلافات باعث شد که عثمان دستور بدهند که مصحف واحدی تهیه کنند و از روی آن نسخه های متعدد و متحد الشکلی تهیه نموده و به مراکز مهم کشورهای اسلامی بفرستد. اما این امر مشکلی را حل ننمود و تا آن وقت مشکل بر سر اختلاف قراآت قرآن بود. از آن زمان به بعد مشکل اختلاف مصاحف قرآن نیز پدید آمد که عوامل اختلاف مصاحف بیشتر در چند مورد بود که می توان به: الف: ابتدایی بودن خط که هنوز اثاری از آن رسم الخط باقی است. ب: بی نقطه بودن حروف ج: خالی بودن از علایم و حرکات که وزن و حرکت کلمه را مشخص مینمود. د: نبودن الف در کلمات که چون خط عربی از خط سریانی نشأت گرفته است ودر خط سریانی مرسوم نبود که الف وسط کلمه را بنویسند و در نتیجه اختلاف را ناشی می شد. خلاصه اینگونه عوامل موجب شد که قرا بر سر رسیدن به قرائت با هم اختلاف کنند و هر یک طبق اجتهاد خود و دلایل خاصی که داشت قرائت خود را توجیه کند. قراء سبعه: با توجه به توضیحاتی که بالا ذکر شد هفت قاری در ابتدا شکل گرفتند که هفت قرائت از آنها به ثبت رسید و در اینجا به شرح مختصری از ایشان بسنده می کنیم: 1- نافع : ابوعبدالله نافع بن ابی نعیم مدنی. ابن جزری درباره او می گوید: نافع یکی از قاریان و دانشمندان هفت گانه می باشد و او مردی است مورد اعتماد و اصالتا اصفهانی است. ( البیان، آیت الله سید ابوالقاسم خوئی ص 194) و ضمنا یادآوری کرده اند که وی قرآن را نزد میمونه مولی ام سلمه همسر رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) قرائت نمود. (پژوهشی در تاریخ قرآن، دکتر حجتی ص 313). احمد حنبل قرائت او را تایید می کند ولی وی را در حدیث در مقام و موقع شایسته ای نمی بیند. نافع دو روای مشهور دارد: به نام قالون و ورش که همین قرائتی است که در برخی از کشورهای مغرب عربی رایج است. 2- عبد الله بن کثیر مکی: وی از ایرانیانی بود که کسری ایران او را با کشتیهایی که به یمن فرستاده بود برای فتح حبشه گسیل داشت. ( البیان، خوئی، ص 94) ابن کثیر مردی فصیح و بلیغ ودارای قامتی بلند و باوقار بود. و از جمع صحابه عبدالله بن زبیر و انس بن مالک را درک کرده و بر حسب نوشته ابوعمرو عثمان رانی قرآن را بر ابی سائب عبدالله بن سائب مخزومی برخوانده و قرائت آن را فراگرفته و به ترتیب عبدالله بن سائب بر ابی بن کعب وعمرو ابی و عمر بر رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) قرآن را قرائت کرده اند. قرائت ابن کثیر را دو نفر به چند واسطه نقل نموده اند: بزّی که اصلا ایرانی و از مردم همدان بود و موذن مسجد الحرام بود و به وسیله سائب بن ابی سائب مخزومی اسلام آورد. و قنبل که هفت سال آخر عمر خویش را فارغ از تدریس و قرائت گذراند. 3- عاصم بن ابی النجود کوفی. ( 218ه). عاصم از قراء معروف هفتگانه و شیعی است و قرآن را بر ابی عبدالرحمن عبدالله بن حبیب سلمی شیعی که یکی از یاران امیر المومنین علی (علیه السلام) بود قرائت کرد. (تاریخ القرآن، عبدالله زنجانی ص 84) دو راوی مشهور او حفص بن سلیمان پس خوانده او و شعبة ابوبکر بن عیاش هستند. حفص قرائت عاصم را دقیق تر ومضبوط تر می دانست و قرائت عاصم به وسیله او منتشر شده و تا امروز متداول است و در اکثر کشورهای اسلامی رایج است. 4- حمزه بن حبیب زیات کوفی: حمزه در طبقه چهارم قراء کوفی قرار دارد و از نظر اجداد ایرانی است و زمان صحابه را درک کرده است. در میان قراء سبعه حمزه نیز مانندعاصم شیعی است و قرآن را بر امام صادق (علیه السلام) خوانده است. شیخ طوسی نیز حمزه را از اصحاب امام صادق (علیه السلام) معرفی کرده است. روایت است که وقتی أعمش استاد حمزه، وی را می دید می گفت هذا حبر القرآن، این شخص مرد دانای فزونمایه در قرآن است. ( پژوهشی در تاریه قرآن، دکتر حجتی ص 330) از جمع راویان حمزه خلف و خلاد معروف می باشد. 5- ابوالحسن کسائی کوفی (189ه): ازمردم سرزمین ایران بوده است و گویند در میهن خود در طوس و یا ری فوت کرد. از قرائنی آشکار می گردد که کسائی نیز شیعی بوده است. او در نحو و زبان عرب چیره دست بود به طوری که شافعی می گوید: هر که خواهان مهارت و کارایی در نحو است باید جیره خوار و بهره ور از کسائی باشد. ابوبکر انباری می گوید: در کسائی مزایای چند فراهم بود: چون عالمترین مردم زمان در نحو و شناخت لغات غریب و پیچیده زبان تازه و یگانه دوران در ادب عربی بوده و در قرائت قرآن نظیر نداشت. کسائی همچنینی مربی و مأرب فرزندان هارون یعنی امین و مامون بود. 6- ابوعمروبن علاء بصری (154-70ه): او نیز از ایران بوده است و در میان قراء سبعه از لحاظ کثرت اساتید و شیوخ قرائت کسی به پای او نمی رسد. ابوعمرو مدعی بود که من، هیچکس از پیشینیان را عالم تر و آگاه تر از خود نمی شناسم (البیان، خوئی، ص 97) قرائت ابوعمرو بوسیله یحیی بن مبارک یزیدی به دو روای او یعنی دوری و سوسی رسیده است که هر دو مورد اعتماد بودند. 7- ابن عامر دمشقی (م 118ه ق): او از معمرین قراء سبعه به شمار می رود و دارای عالی ترین اساتید روائی بوده است. دو راوی مشهور وی هشام و ابن ذکران می باشد. از مجموع گزارش احوال قرائ سبعه به این نتیجه می رسیم که در میان آنها 5 ایرانی هستند که به ترتیب عبارت از نافع بی ابی نعیم، عبد الله بن کثیر، حمزه بی حبیب زیات کسائی و ابوعمرو بن علا و همچنین دو تن از راویان معروف قرائت قراء سبعه نیز ایرانی بوده اند که یکی از آنها بزی روای ابن کثیر و دیگر ابوحارث مروزی راوی قرائت کسایی است. چه کسی نخستین بار قرآات قراء سبعه را جمع و تدوین کرد؟ نخستین کسی که قراآت قراء سبعه را جمع آوری وتدوین نمود ابوبکر احمد بن موسی بی عباس بن مجاهد ( 245- 324 هق) است که معروف به «ابن مجاهد» می باشد. ابن ندیم در ترجمه احوال او می نویسد: وی آخرین کسی است که در مدینه ریاست قرائت را بدست گرفت. او در عصر خود شخصیتی بی نظیر بوده وکسی را یارای هماوردی با او در علم قرائت نبود است. وی کتابهای زیادی تالیف کرده است مانند: کتاب القراآت الکبیر و القراآت الصغیر و ... . دانشمندان علوم قرآنی و مورخان علاوه بر قراء سبعه از سه تن یاد می کنند که به قراء عشره مشهور می باشند و نیز در برخی موارد نام چهار تن از قاریان را نیز بر آن اضافه می نمایند که به قاریان چهارده گانه مشهور می باشند که در اینجا از ذکر آن خود داری می کنیم. ( پژوهشی در تاریخ قرآن، دکتر حجتی، ص 356؛ البیان، خویی ص 198؛ تاریخ قرآن ، آیت الله معرفت ص 148) رجحان قرائت عاصم: ائمه معصوم ما، شیعیان خود را امر می کردند تا قران را به نحوی که مردم می خوانند بخوانند و از غیر آن نهی می فرمودند و با تعبیرات مختلف این مطلب را گوشزد کرده اند. چنانچه در بعضی از تعبیرات آمده «اقروأ کما یقرأ الناس» به نحوی که مردم قرائت می کنند تو هم قرائت کن و یا در تعبیر دیگری می فرماید «واقرؤا کما تعلمتم » بخوانید و قرائت کنید به همان نحوه که یاد گرفته اید. از حفص اسدی نقل شده است که عاصم به او گفته است: قرائتی را که به تو یاد دادم از ابی عبدالرحمن سلمی یاد گرفته ام و او هم از علی (علیه السلام) فرا گرفته است. ابن الجزری می نویسد: پس از ابی عبد الرحمن سلمی، عاصم ریاست قراء هفتگانه و تعلیم قراآت را در کوفه به دست گرفت و در جای او نشست و مردم برای اخذ به طرف او رو آوردند و او شخصی فصیح و متقن بود و تجوید را هم خوب می دانست. ( تاریخ و علوم قرآن ، سید ابوالفضل میر محمدی زرندی ص 179) اما از جهت دیگر: یگانه قرائتی که دارای سند صحیح و پشتوانه جمهور استوار است قرائت حفص است که در طی قرون گذشته تا امروز میان مسلمانان متداول بوده وهست و آن به چند سبب است: 1- سند طلایی را داراست، زیر حفص از عاصم، او از ابوعبدالله الرحمن سُلَمی و او از مولی امیر المومنین(علیه السلام) نقل کرده است و رجال آن تماما از بزرگان طائفه و مورد ثقه و اطمینان امت بوده اند. 2- توافق آن با قرائت همگانی و جماهیر مسلمانان است، زیرا عاصم سعی بر آن داشت که محکمترین و استوارترین قرائت ها را که از طریق صحیح و اطمینان بخش به دست آورده بود به حفص تعلیم دهد. 3- عاصم شخصا دارای ویژگی های بخصوصی بود که او را در میان مردم معروف ساخته و مورد اطمینان همگان بود. هر قرائتی را که فرا می گرفت آن را بر عده ای از صحابه و تابعین جلیل القدر عرضه می داشت و تا اطمینان کامل به صحت قرائت پیدا نمی کرد آن را نمی پذیرفت. و پیوسته قرائت او مورد ستایش علما و فقها امامیه بوده است. (تاریخ و قرآن، آیت الله معرفت، ص 153) آنچه گذشت چگونگی و دلیل بوجود آمدن قرائت های هفتگانه قرآن و قاریان سبعه بود و چنانچه می بینیم امروز در بیشتر کشورهای اسلامی قرائت عاصم که روایت آن ار حفص می باشد جایگاه ویژه ای دارد و مورد توجه شیعیان می باشد.

-----------------------------------------------------------
منابع: البیان، آیت الله سید ابو القاسم خوئی، ترجمه محمد صادق نجمی، هاشم هاشم زاده. تاریخ قرآن، آیت الله هادی معرفت. پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، دکتر محمد باقر حجتی. تاریخ و علوم قرآن، سید ابوالفضل میر محمدی زرندی.

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.